دیکشنری
torrid
tɔɹɪd
فارسی
1
عمومی
::
سوزان، حاره، زیاد گرم، حاد، سوزاننده، محترق
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TORPIDITY
TORPIDNESS
TORPOR
TORPORIFIC
TORQUATE
TORQUATED
TORQUE
TORQUE MULTIPLIER
TORQUE OR TORC
TORQUE START
TORREFACTION
TORREFY
TORRENT
TORRENT OF FURY
TORRENTIAL
TORRID
TORRID ZONE
TORRIDITY
TORRIDNESS
TORSADE
TORSEL
TORSION
TORSION BALANCE
TORSION FLEXIBLE AXLE
TORSION STIFFNESS
TORSION STRIP
TORSIONAL MOMENT
TORSIONAL STRAIN
TORSIONAL STRENGTH
TORSO
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید