1 عمومی:: فرعی، تابع، انشعاب، شاخه، خراجگزار
شبکه مترجمین ایران
2 ورزش و تربیت بدنی:: شاخه فرعی رود یعنی نهر ها و جویبار ها و رودخانه هایی که به یک رود یا رودخانه میریزند.
کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی
1 general:: noun TRIBUTARY + VERB feed sth The Thames is fed by several small tributaries.
Oxford Collocations Dictionary
2 general:: noun a stream that flows into larger stream: That river is a tributary of the Yellow River adj. paying tribute: That was a tributary colony.
Simple Definitions