twine

twa͡in


فارسی

1 عمومی:: ریسمان‌ چند لا، بهم‌ بافتن‌، نخ‌ قند، دربرگرفتن‌، پیچ‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a strong string or cord: We tied the package securely with twine.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code