دیکشنری
داستان آبیدیک
vilely
va͡ili
فارسی
1
عمومی
::
بد نائب، ازروی پستی، با فرو مایگی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VIGILANT
VIGILANTE
VIGILANTISM
VIGMETTE
VIGNETTE
VIGOR
VIGOROUS
VIGOROUS HEALTH
VIGOROUSLY
VIGOROUSNESS
VIGOTSKY TEST
VIGOUR
VIKING
VIKOR
VILE
VILELY
VILENESS
VILIFICATION
VILIFIER
VILIFY
VILIPEND
VILL
VILLA
VILLAGE
VILLAGE OF ABU NARSI
VILLAGER
VILLAIN
VILLAIN OF THE PIECE
VILLAINAGE
VILLAINOUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید