داستان آبیدیک

vigor

vɪgəɹ


فارسی

1 عمومی:: زور، (vigour) قدرت‌، نیرو، توان‌، انرژی‌، نیرومندی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun energy: He attacked the work with vigor.

Simple Definitions

2 general:: see VIM AND VIGOR.

American Heritage Idioms


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code