دیکشنری
داستان آبیدیک
زرافه
english
1
general
::
Girraffe, Giraffe
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
زدوده
زدی به خال
زر
زر اندود کردن
زر خرید
زر و سیم
زرآوند
زراعت
زراعت آبی
زراعت دیم
زراعت دیمی
زراعت کار
زراعت کردن
زراعتی
زراعی
زرافه
زراندود
زراندود کردن
زربت زدن
زربفت
زرپرست
زرپرستی
زرپور
زرتشت
زرتک
زرخرید
زرد
زرد آب
زرد آبی
زرد آلو
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید