دیکشنری
داستان آبیدیک
سردایش
english
1
general
::
quenching
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
سرخوشی
سرخون
سرخک
سرخی
سرد
سرد سازی
سرد ومرطوب
سرد کردن
سرد کردن سریع
سرداب
سردابه
سرداپیرش
سردار
سرداری
سرداور
سردایش
سردایش افشانهای
سردایش طوقه
سردایش گزینشی
سردایش گسسته
سردایش هواراند
سردبیر
سردبیر روزنامه
سردخانه
سردر
سردر بارگنج
سردرد
سردرگم
سردرگم کردن
سردرگمی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید