فنجان

fen-jân


english

1 general:: Cup

transnet.ir

2 Law:: teacup; coffee-cup

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: A tract of land that may be fully irrigated within one hour. One فنجان of land being

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code