AbiDic.com
  • دیکشنری

مبنی

mab-ni


english

1 Law:: established; founded; based – Often used in the form مبني بر چيزي بودن and مبني بودن بر چيزي 1. be (to be, being, having been, to have been) based or founded on 2. import : to bear or convey as meaning or portent : signify

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مبنای بخش بندی
مبنای بخش بندی بازار
مبنای تخصیص هزینه
مبنای تعهدی تعدیل شده
مبنای تعیین کرایه
مبنای تنزیل بانک
مبنای جامع حسابداری
مبنای حسابداری
مبنای داوری
مبنای دعوا
مبنای شکایت
مبنای شکایت بودن
مبنای شکایت بودن یا قرار گرفتن
مبنای نقدی
مبنای نقدی تعدیل شده
مبنی
مبنی بر این که
مبنی بر اینکه
مبنی بر سند
مبهم
مبهم کردن
مبهوت
مبهوت کردن
مبیع
مبین
متابعت
متابعت کردن
متابولیسم بهره ورانه
متاثر
متاثر ساختن

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط