دیکشنری
داستان آبیدیک
معدنی
english
1
general
::
mineral
transnet.ir
2
Poultry Terminology
::
inorganic
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
معجون
معد
معدل
معدن
معدن چی
معدن حفر کردن
معدن روباز
معدن سنگ
معدن شناس
معدن شناسی
معدن قلع
معدن کاری
معدن کاو
معدن کاوی کردن
معدن یاب
معدنی
معدنی سازی زیستی
معدنی کردن
معده
معده بین
معدود
معدول
معدوم
معدوم شدن
معدوم کردن
معدوم کردن (چیزی) به منظور ممانعت از اجرای عدالت یا احقاق حق
معدومی
معدی
معذب
معذب داشتن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید