داستان آبیدیک

ورشکستگی

var-še-kas-tegi


english

1 general:: bankruptcy, insolvency

transnet.ir

2 Law:: bankruptcy (there were ten bankruptcies in the town last year( ● insolvency ● failing circumstances ● failure ● bankrupt (bankrupt laws( ورشكستگي بانك bank failure(s) – ورشكستگي به تقصير culpable bankruptcy – گواهي ورشكستگي به تقصير – ورشكستگي به تقلب fraudulent bankruptcy – ورشكستگي مالي smash – ورشكستگي ناگهاني crash (stock market crash – also سقوط ناگهاني بازاربورس يا سهام( اعلام ورشكستگي and and تقاضاي ورشكستگي petition in bankruptcy – اعلام ورشكستگي از طرف خود ورشكسته voluntary bankruptcy – اعلام ورشكستگي از طرف دادگاه adjudication order – اعلام‌كنندة ورشكستگي bankruptcy order - دادگاه ويژة ورشكستگي – درحال ورشكستگي در شرف ورشكستگي ـ and مشرف به ورشكستگي on the verge or brink of bankruptcy; in failing circumstances – رسيدگي دادگاهي به امور ورشكستگي – قانون امور ورشكستگي

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code