دیکشنری
داستان آبیدیک
گرمابی
english
1
geology and mines
::
hydrothermal
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
گرگ بارون دیده
گرگ وار
گرگ ومیش
گرگرفت
گرگرفتگی
گرم
گرم باد
گرم خانه
گرم شدگی
گرم عهدی
گرم گرفتن
گرم و نرم
گرم ونرم
گرم کردن
گرما
گرمابی
گرمازایی اجباری
گرمازایی اختیاری
گرمازدگی
گرمازده
گرماساز
گرماگیر
گرمای القایی
گرمای تبخیر
گرمای دسترس پذیری
گرمای گداخت
گرمای ویژه
گرمایش
گرمایش جهانی
گرمسیر
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید