دیکشنری
داستان آبیدیک
Incriminate
ɪnkɹɪməne͡it
فارسی
1
عمومی
::
گرفتاركردن، مقصر قلمداد كردن، بگناهمتهم كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INCREMENTAL DYNAMIC ANALYSIS
INCREMENTAL INFORMATION CONTENT
INCREMENTAL KNOWLEDGE
INCREMENTAL OR BASE LINE BUDGETING
INCREMENTAL PRODUCTIVITY METHOD
INCREMENTAL REHEARSAL
INCREMENTAL REVENUE
INCREMENTAL SALES
INCREMENTAL SEPARATE COSTS
INCREMENTAL VALUE ADDED
INCREMENTALISM
INCREMENTATION
INCREPATION
INCRESCENT
INCRETION
INCRIMINATE
INCRIMINATORY
INCRIPTIONAL
INCROSS
INCROSSBREED
INCRUST
INCRUSTATION
INCRUSTMENT
INCUBATE
INCUBATION
INCUBATION PERIOD
INCUBATIVE
INCUBATOR
INCUBUS
INCUDAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید