داستان آبیدیک

incubator


فارسی

1 کشاورزی:: یک قطعه از تجهیزات به خصوص که جهت انکوباسیون تخم هاطراحی شده است

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 اقتصاد:: مرکز رشد

Incubator corporate incubators, corporate accelerators, venture builders incubator refers to accelerators, incubators and investment. accelerator/incubator

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 صنایع غذایی:: انکوباتور

واژگان شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ماشین‌ جوجه‌ كشی‌، محل‌ پرورش‌ اط‌فال‌ زودرس‌

شبکه مترجمین ایران

5 ورزش و تربیت بدنی:: انکوباتور, دستگاه زادآوری تخم بارور وقتی بخواهیم بچه ماهی تولید کنیم، پس از آنکه تخم های رسیده ماهی ماده را با شیره ماهی نر که حاوی اسپرم است مخلوط نمودیم و تخم ها به این ترتیب بارور شدند، حالا باید در محفظه ای که در آن بتوان شرایطی شبیه محیط طبیعی را برای مدت زمان لازم حفظ کرد، قرار گیرند تا تخم ها چشم بزنند و بعد تبدیل به نوزاد شوند و سپس به صورت بچه ماهی در‌آیند. این محفظه را که در آن درجه حرارت آب، میزان اکسیژن و نور و سرعت جریان آب کنترل می‌شود در صنعت پرورش ماهی به نام انکوباتور می‌شناسند. پیدا کردن نام فارسی مناسب که شامل یک کلمه باشد میسر نشد لذا مجبورم بگویم دستگاه زادآوری تخم بارور.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code