دیکشنری
داستان آبیدیک
Indissoluble
ɪndɪsɑljəbəl
فارسی
1
عمومی
::
حل نشدنی، اب نشدنی، تجزیهنا پذیر، ناگداز، غیر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INDISCRIMINATION
INDISPENSABILITY
INDISPENSABLE
INDISPENSABLES
INDISPENSABLY
INDISPOSE
INDISPOSED
INDISPOSED TOWARDS A
INDISPOSEDNESS
INDISPOSITION
INDISPUTABILITY
INDISPUTABLE
INDISPUTABLY
INDISRIBUTABLE
INDISSOLUBILITY
INDISSOLUBLE
INDISSOLUBLY
INDISTINCT
INDISTINCT NOISE
INDISTINCTION
INDISTINCTIVE
INDISTINCTIVELY
INDISTINCTLY
INDISTINCTNESS
INDISTINGUISHABLE
INDISTINGUISHABLY
INDITE
INDIUM TIN OXIDE
INDIVERTIBLE
INDIVIDUAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید