دیکشنری
داستان آبیدیک
Innate
ɪne͡it
فارسی
1
عمومی
::
طبیعی، جبلی، درون زاد، فطری، لاینفك، مادرزاد، ذاتی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INLET VELOCITY
INLIER
INLIERS
INLINE
INLINE PROCEDURE
INLINE SUBROUTINE
INLY
INLYING
INMATE
INMOST
INMOST THOUGHTS
INN
INN TO POPUP FOR
INNARDS
INNASCIBLE
INNATE
INNATELY
INNATISM
INNAVIGABLE
INNER
INNER CIRCLE
INNER CONFLICT
INNER CORE
INNER CRITIC
INNER DEVICE MANAGER
INNER EAR
INNER EQUILIBRIUM
INNER PRODUCT
INNER RACES
INNER SCREEN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید