دیکشنری
innavigable
ɪnnævɪgəbəl
فارسی
1
عمومی
::
غیر قابلكشتی رانی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INLINE
INLINE PROCEDURE
INLINE SUBROUTINE
INLY
INLYING
INMATE
INMOST
INMOST THOUGHTS
INN
INN TO POPUP FOR
INNARDS
INNASCIBLE
INNATE
INNATELY
INNATISM
INNAVIGABLE
INNER
INNER CIRCLE
INNER CONFLICT
INNER CORE
INNER CRITIC
INNER DEVICE MANAGER
INNER EAR
INNER EQUILIBRIUM
INNER PRODUCT
INNER RACES
INNER SCREEN
INNER TRAFfiC CONTROLLER
INNER TUBE
INNER VOICE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید