دیکشنری
داستان آبیدیک
Intima
ɪntəmə
فارسی
1
عمومی
::
(تش- جش) درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERWORD SPACE
INTERWORK
INTERWREATHE
INTERWROUGHT
INTESTABLE
INTESTACY
INTESTATE
INTESTINAL
INTESTINAL MOTILITY
INTESTINE
INTESTINES
INTESTINIFORM
INTESTINOVESICAL
INTHRALL
INTHRONE
INTIMA
INTIMACY
INTIMADO
INTIMATE
INTIMATE APPAREL
INTIMATE PARTNER VIOLENCE
INTIMATE RELATIONSHIP
INTIMATE TO
INTIMATE WITH
INTIMATELY
INTIMATION
INTIMIDATE
INTIMIDATE INTO
INTIMIDATE WITH
INTIMIDATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید