دیکشنری
داستان آبیدیک
Livid
lɪvɪd
فارسی
1
عمومی
::
كبود، سربی رنگ، كبود شده، كوفته، خاكستری رنگ
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LIVER TROUBLE
LIVERIED
LIVERISH
LIVERPUDLIAN
LIVERWORT
LIVERWURST
LIVERY
LIVERY SERVANT
LIVERY STABLE
LIVERYMAN
LIVES AND LABORS
LIVES OF GREAT MEN
LIVESTOCK
LIVESTOCK AND POULTRY
LIVEWARE
LIVID
LIVIDITY
LIVIDNESS
LIVING
LIVING BUILDING CHALLENGE
LIVING CREATUSE
LIVING DAYLIGHTS
LIVING DEATH
LIVING END
LIVING GOD
LIVING HUMAN TREASURES
LIVING MACHINE
LIVING PICTURE
LIVING ROOM
LIVING SOUL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید