دیکشنری
داستان آبیدیک
Liveried
lɪvəɹid
فارسی
1
عمومی
::
در كسوت، دارای لباس، ملبس
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LIVEABLE
LIVED ECXPERIENCES
LIVED EXPERIENCE
LIVED PRACTICE
LIVELIHOOD
LIVELILY
LIVELINESS
LIVELONG
LIVELY
LIVELY DESCRIPTION
LIVEN
LIVEN UP
LIVER
LIVER COLOURED
LIVER TROUBLE
LIVERIED
LIVERISH
LIVERPUDLIAN
LIVERWORT
LIVERWURST
LIVERY
LIVERY SERVANT
LIVERY STABLE
LIVERYMAN
LIVES AND LABORS
LIVES OF GREAT MEN
LIVESTOCK
LIVESTOCK AND POULTRY
LIVEWARE
LIVID
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید