دیکشنری
داستان آبیدیک
livery
فارسی
1
عمومی
::
تسلیم، (حق) تحویل، رد وبدل (مثل ضربات متبادله)
شبکه مترجمین ایران
2
عمومی
::
كسوت
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LIVELILY
LIVELINESS
LIVELONG
LIVELY
LIVELY DESCRIPTION
LIVEN
LIVEN UP
LIVER
LIVER COLOURED
LIVER TROUBLE
LIVERIED
LIVERISH
LIVERPUDLIAN
LIVERWORT
LIVERWURST
LIVERY
LIVERY SERVANT
LIVERY STABLE
LIVERYMAN
LIVES AND LABORS
LIVES OF GREAT MEN
LIVESTOCK
LIVESTOCK AND POULTRY
LIVEWARE
LIVID
LIVIDITY
LIVIDNESS
LIVING
LIVING BUILDING CHALLENGE
LIVING CREATUSE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید