دیکشنری
داستان آبیدیک
Operationalism
ɑpəɹe͡iʃənəlɪzəm
فارسی
1
عمومی
::
(operationism) مكتب عملی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OPERATIONAL LEVEL SYSTEMS
OPERATIONAL MEASURES
OPERATIONAL MEMOS
OPERATIONAL OBJECTIVE
OPERATIONAL OFFENSIVE
OPERATIONAL PERSONNEL
OPERATIONAL PROCESS INTEGRATION
OPERATIONAL RESILIENCE
OPERATIONAL RISK
OPERATIONAL RISK PROGRAM
OPERATIONAL SCALABILITY
OPERATIONAL STAFF
OPERATIONAL TECHNOLOGY
OPERATIONAL THINKING
OPERATIONALISE
OPERATIONALISM
OPERATIONALIZATION
OPERATIONALIZE
OPERATIONISM
OPERATIONS
OPERATIONS AUDIT
OPERATIONS ORDER
OPERATIVE
OPERATIVE COMPANY
OPERATIVE ENVIRONMENT
OPERATIVE FORCES
OPERATIVE MANAGER
OPERATIVE TEMPERATURE
OPERATIVELY
OPERATIZE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید