دیکشنری
داستان آبیدیک
Outbound
a͡ʊtba͡ʊnd
فارسی
1
عمومی
::
رهسپار دریا، عازم ناحیه دور دست
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OUT TO GET
OUT TO LUNCH
OUT TO WIN
OUT UPON HIM
OUT WEST
OUT WITH HIM
OUT WITH IT
OUT, PLEASE
OUTAGE
OUTBACK
OUTBALANCE
OUTBID
OUTBOARD
OUTBOARD ENGINE
OUTBOARD MOTOR
OUTBOUND
OUTBOUND TOURISM
OUTBRANCH
OUTBRAVE
OUTBREAK
OUTBREED
OUTBUILDING
OUTBURST
OUTBYE
OUTCAST
OUTCASTE
OUTCLASS
OUTCLEARING
OUTCOME
OUTCOME BASED MINDSET
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید