داستان آبیدیک

outburst


فارسی

1 عمومی:: انفجار، ظ‌هور، غضب‌، فوران‌، ط‌غیان‌

شبکه مترجمین ایران

2 :: انفجاری

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 روان شناسی و مشاوره:: فوران

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. sudden | spontaneous | occasional her occasional outbursts of temper | angry, furious, violent | emotional, hysterical, passionate PREP. ~ against A player was cautioned for his angry outburst against the referee. | ~ of an outburst of anger/laughter/temper/violence

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code