دیکشنری
داستان آبیدیک
Oxyde
ɑksid
فارسی
1
عمومی
::
(oxide) (ش) اكسید
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OXIDE ISOLATION
OXIDE OF COPPER
OXIDE OF IRON
OXIDE ZINE
OXIDIZABLE
OXIDIZATION
OXIDIZE
OXIMETRY
OXIPHIL
OXLIP
OXONIAN
OXTER
OXTONGUE
OXUS
OXYACID
OXYDE
OXYGEN
OXYGEN DEBT
OXYGEN DEFICIT
OXYGEN FAILURE PROTECTION DEVICE
OXYGEN INJECTION
OXYGEN RADICAL ABSORBANCE CAPACITY
OXYGEN SATURATION
OXYGEN SCAVENGER
OXYGEN TENT
OXYGEN VACANCY
OXYGENATE
OXYGENATED BLOOD
OXYGENATION
OXYGENIC
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید