دیکشنری
داستان آبیدیک
Oxygenate
ɑksəd͡ʒəne͡it
فارسی
1
عمومی
::
اكسیژن زدن، اكسیژن امیختن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OXTER
OXTONGUE
OXUS
OXYACID
OXYDE
OXYGEN
OXYGEN DEBT
OXYGEN DEFICIT
OXYGEN FAILURE PROTECTION DEVICE
OXYGEN INJECTION
OXYGEN RADICAL ABSORBANCE CAPACITY
OXYGEN SATURATION
OXYGEN SCAVENGER
OXYGEN TENT
OXYGEN VACANCY
OXYGENATE
OXYGENATED BLOOD
OXYGENATION
OXYGENIC
OXYGENIZE
OXYGENOUS
OXYGON
OXYGONAL
OXYHYDROGEN
OXYHYDROGEN BLOWPIPE
OXYMEL
OXYMORON
OXYOPIA
OXYPHIL
OXYPHILE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید