دیکشنری
داستان آبیدیک
Persimmon
pəɹsɪmən
فارسی
1
عمومی
::
(گش) خرمالو، خرمندی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PERSIAN
PERSIAN BLINDS
PERSIAN CUMIN
PERSIAN GRECO WARS
PERSIAN GULF
PERSIAN GULF PETROCHEMICAL INDUSTRIES COMPANY
PERSIAN GUM
PERSIAN HERIOIC VERS
PERSIAN LAMB
PERSIAN RUG
PERSIAN WHEEL
PERSIANIZATION
PERSIENNES
PERSIFICATION
PERSIFLAGE
PERSIMMON
PERSIST
PERSIST IN
PERSIST WITH
PERSISTENCE
PERSISTENCE :
PERSISTENCY
PERSISTENCY OF LAY
PERSISTENT
PERSISTENT DEPRESIVE DISORDER
PERSISTENT DEPRESSIVE DISORDER
PERSISTENT ORGANIC POLLUTANTS
PERSISTENTLY
PERSNICKETY
PERSON
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید