دیکشنری
persistently
pəɹsɪstəntli
فارسی
1
عمومی
::
با پافشاری، بهابرام، مصرانه، بااصرار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PERSIENNES
PERSIFICATION
PERSIFLAGE
PERSIMMON
PERSIST
PERSIST IN
PERSIST WITH
PERSISTENCE
PERSISTENCE :
PERSISTENCY
PERSISTENCY OF LAY
PERSISTENT
PERSISTENT DEPRESIVE DISORDER
PERSISTENT DEPRESSIVE DISORDER
PERSISTENT ORGANIC POLLUTANTS
PERSISTENTLY
PERSNICKETY
PERSON
PERSON CENTERED CARE
PERSON LEVEL OF SERVICE
PERSON MARKETING
PERSON OF COLOR
PERSON RESPONSIBLE
PERSON TO HIS PROMIS
PERSONA
PERSONA GRATA
PERSONA NON GRATA
PERSONABLE
PERSONAGE
PERSONAL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید