دیکشنری
داستان آبیدیک
Prefabricate
pɹifæbɹɪke͡it
فارسی
1
عمومی
::
(prefab=) پیس ساختن، پیش ساخته، پیش سازی شده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PREEMPTIVE WAR
PREEMPTOR
PREEN
PREEN GLAND
PREENER
PREENGAGEMENT
PREENING
PREEQUISITE
PREEXILIAN
PREEXILIC
PREEXIST
PREEXISTENCE
PREEXISTENT
PREEXISTING DEPOSIT
PREFAB
PREFABRICATE
PREFABRICATED
PREFABRICATED BRIDGE ELEMENT SYSTEM
PREFABRICATED BRIDGE SYSTEM
PREFABRICATED PRECAST BRIDGE SYSTEM
PREFABRICATION
PREFACE
PREFACE BY
PREFACE WITH
PREFACER
PREFATORIAL
PREFATORY
PREFEASIBILITY STUDY
PREFECT
PREFECT OF POLICE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید