دیکشنری
داستان آبیدیک
Reindeer
ɹe͡indiɹ
فارسی
1
عمومی
::
(جش) گوزن شمالی، وابسته بدوران كهنه سنگی اروپا
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REIMBURSABLE
REIMBURSE
REIMBURSE FOR
REIMBURSE TO
REIMBURSEMENT
REIMPORT
REIMPRESSION
REIN
REIN BACK ON
REIN IN
REIN UP
REINCARNATE
REINCARNATED
REINCARNATION
REINCARNATIONIST
REINDEER
REINFECTION
REINFORCE
REINFORCE WITH
REINFORCED BEHAVIOUR
REINFORCED CONCRETE
REINFORCED CONCRETE FRAMES
REINFORCED CONCRETE PILE
REINFORCED CONCRETE
REINFORCEMENT
REINFORCEMENT ALLOWING BEHAVIOR
REINFORCEMENT LEARNING
REINFORCEMENT PROJECTS
REINFORCER
REINFORCING BAR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید