دیکشنری
داستان آبیدیک
Repairable
ɹɪpɛɹəbəl
فارسی
1
عمومی
::
قابل جبران، تعمیر پذیر، اصلاح پذیر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REORDER
REORDER POINT
REORDER POINT CALCULATIONS
REORG
REORGANIZATION
REORGANIZATION PLAN
REORGANIZE
REOXYGENATION
REP
REPAIR
REPAIR AND MAINTENANCE COSTS
REPAIR REPLACEMENT POSTULATE
REPAIR SHOP
REPAIR TIME
REPAIR TO
REPAIRABLE
REPAND
REPARABLE
REPARATION
REPARATIONS FOR WAR
REPARATIVE
REPARTEE
REPARTITION
REPASS
REPAST
REPATRIATE
REPATRIATE TO
REPATRIATION
REPATRONAGE INTENTIONS
REPAY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید