دیکشنری
داستان آبیدیک
Stillborn
stɪlbɔɹn
فارسی
1
عمومی
::
(stillbirth) زایمان بچه مرده، جنین مرده بدنیا امده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
STILL AS DEATH
STILL BORN
STILL BRITH
STILL FISHING
STILL HUNT
STILL LIFE
STILL LIFES
STILL LITTLE
STILL SMALL VOICE
STILL TONGUE MAKES A WISE HEAD
STILL WATER
STILL WATERS RUN DEEP
STILL WORSE
STILLAGE
STILLBIRTH
STILLBORN
STILLING BASIN
STILLNESS
STILLY
STILT
STILT HOUSE
STILTED
STILUS
STIMULANT
STIMULATE
STIMULATE INTO
STIMULATER
STIMULATING
STIMULATION
STIMULATIVE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید