دیکشنری
داستان آبیدیک
Uncharged
ʌnt͡ʃɑɹd͡ʒd
فارسی
1
عمومی
::
پر نشده (مانند تفنگ و باطری)، بحساب هزینه نیامده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNCARED FOR
UNCAUSED
UNCEASING
UNCEASINGLY
UNCEREMONIOUS
UNCERTAIN
UNCERTAINTIES
UNCERTAINTY
UNCERTAINTY AVOIDANCE INDEX
UNCERTAINTY LEGAL
UNCERTAINTY PRINCIPLE
UNCHAIN
UNCHANGEABLE
UNCHANGED
UNCHARACTERISTIC
UNCHARGED
UNCHARITABLE
UNCHARTED
UNCHASTE
UNCHASTITY
UNCHRISTIAN
UNCIAL
UNCIAL LETTERS
UNCIFORM
UNCINATE
UNCINUS
UNCIRCULATED CIRCULATED
UNCIRCUMCISED
UNCIRCUMCISION
UNCIRCUMCIZED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید