دیکشنری
داستان آبیدیک
Vasomotor
væsomotəɹ
فارسی
1
عمومی
::
اعصاب، (تش)اعصاب تنگ كننده و گشاد كننده رگها
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VASCULARIZATION
VASCULATURE
VASCULOSE
VASCULUM
VASE
VASECTOMY
VASELINE
VASIFORM
VASOCONSTRICTION
VASOCONSTRICTOR
VASODILATATION
VASODILATING EFFECT
VASODILATION
VASODILATOR
VASODILATORY
VASOMOTOR
VASOMOTOR NERVES
VASOPRESSOR
VASOSPASM
VASSAL
VASSALAGE
VAST
VASTITUDE
VASTITY
VASTLY
VASTNESS
VASTUS LATERALIS
VASTY
VAT
VAT COLLECTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید