دیکشنری
داستان آبیدیک
Whitesmith
wa͡itsmɪθ
فارسی
1
عمومی
::
رویگر، سفیدگری یا رویگری كردن، ابكار فلزات، سفیدگر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WHITE SUPREMACIST
WHITE SUPREMACY
WHITE TAILED
WHITE VITRIOL
WHITE WINGED
WHITE WITH BLUE STRI
WHITE WOMEN
WHITEBLOOD CELL
WHITED
WHITEN
WHITENER
WHITENESS
WHITENESS INDICES
WHITENING
WHITES
WHITESMITH
WHITETHORN
WHITEWALL
WHITEWASH
WHITEWATER KAYAKING
WHITEWOOD
WHITEY
WHITHER
WHITHERSOEVER
WHITHERWARD
WHITHNESS
WHITING
WHITISH
WHITLEATHER
WHITLOW
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید