whitewash

hwa͡ithwɔʃ


فارسی

1 عمومی:: ماست‌ مالی‌ كردن‌، سفید كاری‌ كردن‌، دوغاب‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb cover up: They tried to whitewash the event.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code