دیکشنری
داستان آبیدیک
antiphlogistic
æntifləd͡ʒɪstɪk
فارسی
1
عمومی
::
دوای ضدورم، داروی اماس نشان، اماس نشان
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ANTIMONAECHICAL
ANTIMONARCHIST
ANTIMONOTONIC
ANTIMONY
ANTINEURITIC
ANTINOMIAN
ANTINOMY
ANTIOXIDANT ACTIVITY
ANTIPAPAL
ANTIPARALYTIC
ANTIPASTO
ANTIPATHETIC
ANTIPATHY
ANTIPERIODIC
ANTIPERSONNEL MINE
ANTIPHLOGISTIC
ANTIPHON
ANTIPHONY
ANTIPHRASIS
ANTIPODAL
ANTIPODE
ANTIPODES
ANTIPOLE
ANTIPSYCHOTIC
ANTIPYRETIC
ANTIQUARIAN
ANTIQUARIANISM
ANTIQUARY
ANTIQUATED
ANTIQUE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید