دیکشنری
داستان آبیدیک
arraign
əɹe͡in
فارسی
1
عمومی
::
احضار نمودن (بمحكمه)، (حق) با تنظیم كیفر خواست
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AROMATIZE
AROSE
AROUND
AROUND THE BEND
AROUND THE CORNER
AROUSAL
AROUSE
AROUSE FROM
AROUSED
ARPEGGIANDO
ARPEGGIATION
ARPEGGIATO
ARPEGGIO
ARQUEBUS
ARRACK
ARRAIGN
ARRAIGNMENT
ARRANGE
ARRANGE FOR
ARRANGE FOR TO
ARRANGE WITH
ARRANGED
ARRANGEMENT
ARRANGEMENTS
ARRANGMENT
ARRANT
ARRAS
ARRAY
ARRAY ANTENNA
ARRAY COMPARATIVE GENOMIC HYBRIDIZATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید