دیکشنری
داستان آبیدیک
backdoor
bækdɔɹ
فارسی
1
عمومی
::
درعقب، پنهان، وسیله نهایی یا زیر جلی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BACK UP
BACK UP SYSTEM
BACK UP TO
BACK WATER
BACKACHE
BACKARC BASIN
BACKARC REGION
BACKAROD FORTH
BACKBENCHER
BACKBITE
BACKBITER
BACKBITING
BACKBOARD
BACKBONE
BACKCROSS
BACKDOOR
BACKDRAFT
BACKDROP
BACKDROP TYPE
BACKED
BACKEND
BACKER
BACKFALL
BACKFIELD
BACKFILL ZONE
BACKFIRE
BACKFIRE ON
BACKFIT
BACKGAMMON
BACKGAMMON BOARD
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید