دیکشنری
baseborn
be͡isbɔɹn
فارسی
1
عمومی
::
حرامزاده، بدگهر، پست، فرومایه
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BASE OPINION ON
BASE PAY
BASE PERIOD
BASE REGISTER
BASE SEQUENCE
BASE SHEAR
BASE STATION
BASE STOCK METHOD
BASE SUBSTITUTION RATE
BASE SUPERSTRUCTURE
BASE YARN
BASE YEAR
BASEBALL
BASEBOARD
BASEBOARD MANAGEMENT CONTROLLER
BASEBORN
BASECASE MULTIPLICATION
BASECOAT
BASED
BASED ON
BASED ON APPLICATION
BASED ON APPLICATION SPECIFIC
BASED ON CLUSTER
BASEL ACCORD
BASELESS
BASELESSNESS
BASELINE
BASELINE DOCUMENT
BASELINE EQUILIBRIUM
BASELINE KEY RESULTS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید