دیکشنری
داستان آبیدیک
benzene
benzin
فارسی
1
عمومی
::
(ش) هیدروكربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C كه از
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BENT
BENT KNEE FALLOUTS
BENT ON
BENT OUT OF SHAPE
BENT OVER ROW
BENTHAL
BENTHIC
BENTHONIC
BENTHOS
BENTONITE
BENTONITE CLAY (BT)
BENTONITE SLURRIES
BENTWOOD
BENTWOOD CHAIR
BENUMB
BENZENE
BENZIDINE
BENZINE
BENZOATE
BENZOCAINE
BENZODIAZEPINE
BENZOIC ACID
BENZOIN
BENZOLE
BENZOLINE
BEPAINT
BEQUEATH
BEQUEATH TO
BEQUEST
BEQUEST VALUE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید