دیکشنری
داستان آبیدیک
bequeath
bɪkwið
فارسی
1
عمومی
::
(از راه وصیت نامه) بكسی، وقف كردن، تخصیص دادن به
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BENTONITE SLURRIES
BENTWOOD
BENTWOOD CHAIR
BENUMB
BENZENE
BENZIDINE
BENZINE
BENZOATE
BENZOCAINE
BENZODIAZEPINE
BENZOIC ACID
BENZOIN
BENZOLE
BENZOLINE
BEPAINT
BEQUEATH
BEQUEATH TO
BEQUEST
BEQUEST VALUE
BERATE
BERBER
BERBERIS
BEREAVE
BEREAVED
BEREAVEMENT
BEREFT OF
BEREFT OF HOPE
BERET
BERG
BERGAMOT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید