دیکشنری
داستان آبیدیک
beshrew
bɛʃɹu
فارسی
1
عمومی
::
لعنت كردن، نفرینكردن، تباه كردن، دشنام دادن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BERSERK
BERSERKER
BERTH
BERTH CLEARANCE TIME
BERTHA
BERTHING OF SPACECRAFT
BERYL
BERYLLIUM
BESEECH
BESEEM
BESEIGE
BESET
BESET WITH
BESETTING
BESETTING SIN
BESHREW
BESHREWME
BESIDE
BESIDE ONE'S SELF
BESIDE ONESELF
BESIDE OR WIDE OF THE
BESIDE THE MARK
BESIDE THE POINT
BESIDE THE QUESTION
BESIDES
BESIEGE
BESIEGE WITH
BESIEGEMENT
BESLOBBER
BESMEAR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید