دیکشنری
داستان آبیدیک
bleeder
blidəɹ
فارسی
1
عمومی
::
فصاد، كسی كهخونش میرود، (طب) مبتلا به خون روش
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BLEAR
BLEAR EYED
BLEAR EYES
BLEARY
BLEAT
BLEB
BLEBBY
BLEED
BLEED CONTROL VALVE
BLEED FOR
BLEED FROM
BLEED SOMEONE WHITE
BLEED TO DEATH
BLEED WHITE
BLEEDDER
BLEEDER
BLEEDER VALVE
BLEEDING
BLEEDING GLASSES
BLEEDING HEART
BLEEDING NUN
BLEEP OUT
BLELLUM
BLEMISH
BLEMISHES
BLENCH
BLEND
BLEND IN
BLEND INTO
BLEND TOGETHER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید