دیکشنری
داستان آبیدیک
brocoli
bɹokola͡i
فارسی
1
عمومی
::
(گش) نوعی گل كلم
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BROADSIDE SPREAD
BROADSWORD
BROADTAIL
BROADVIEW SECURITY
BROADWAYS
BROADWISE
BROCADE
BROCADED
BROCATEL
BROCCOLI
BROCHETTE
BROCHURE
BROCHUREMANSHIP
BROCK
BROCKET
BROCOLI
BROGAN
BROIDER
BROIDERY
BROIL
BROILED MEAT
BROILER
BROILING
BROILING SUN
BROKE
BROKEN
BROKEN DOWN
BROKEN DREAMS
BROKEN ENGLISH
BROKEN FLAT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید