داستان آبیدیک

buoy

bɔ͡i


فارسی

1 عمومی:: روابی‌، جسم‌شناور، رهنمای‌ شناور، روی‌ اب‌، كویچه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a floating moored marker of danger or channel: A number of buoys marked the ship channel.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code