دیکشنری
داستان آبیدیک
chairwoman
t͡ʃɛɹwʊmən
فارسی
1
عمومی
::
رئیسه، زن ریاست كننده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CHAINED
CHAINED LIST
CHAINING SEARCH
CHAINLESS
CHAINLET
CHAINSTITEH
CHAINWHEEL
CHAIR
CHAIR COVER
CHAIRMAN
CHAIRMAN OF THE BOARD
CHAIRMAN, CHAIRWOMAN
CHAIRMANSHIP
CHAIRPERSON
CHAIRPERSON OF THE BOARD
CHAIRWOMAN
CHAISE
CHAISE LONGUE
CHALCANTHITE
CHALCEDONY
CHALCOGRAPHER
CHALCOGROPHY
CHALCOLITHIC
CHALCOPYRITE
CHALDAIC
CHALDEA
CHALDEAN
CHALET
CHALICE
CHALK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید