دیکشنری
chiel
t͡ʃil
فارسی
1
عمومی
::
(chield=) (اسكاتلند) یارو
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CHIEF PETTY OFFICER
CHIEF PRODUCT OFFICER
CHIEF RABBI
CHIEF RESIDENCE
CHIEF RISK OFFICER
CHIEF STRATEGY OFFICER
CHIEF TECHNOLOGY OFCER
CHIEF TECHNOLOGY OFFICER
CHIEF TRANSFORMATION OFFICER
CHIEF WARRANT OFFICER
CHIEFLY
CHIEFTAIN
CHIEFTAINCY
CHIEFTAINS
CHIEFTAINSHIP
CHIEL
CHIELD
CHIFFON
CHIFFONIER
CHIGGER
CHIGNON
CHIGOE
CHILBLAIN
CHILD
CHILD ABUSE
CHILD CUSTODY
CHILD DEVELOPMENT
CHILD DIAGRAM
CHILD IS FATHER OF THE MAN
CHILD OF THE SECOND
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید