دیکشنری
circumflex
sɜɹkəmflɛks
فارسی
1
عمومی
::
خمیده، كج، خم
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CIRCUMAMBULATE
CIRCUMAMBULATING
CIRCUMAMBULATION
CIRCUMAMBULATION OF KAABA
CIRCUMAVIGATOR
CIRCUMCISE
CIRCUMCISED
CIRCUMCISER
CIRCUMCISION
CIRCUMCIZE
CIRCUMFERENCE
CIRCUMFERENTIAL
CIRCUMFERENTIAL AREA
CIRCUMFERENTIAL SURFACE
CIRCUMFERENTOR
CIRCUMFLEX
CIRCUMFLUENT
CIRCUMFLUOUS
CIRCUMFUSE
CIRCUMFUSION
CIRCUMGYRATE
CIRCUMGYRATION
CIRCUMJUCENT
CIRCUMLOCATION
CIRCUMLOCUTION
CIRCUMLUNAR
CIRCUMNAVIGATE
CIRCUMNAVIGATION
CIRCUMPOLAR
CIRCUMPONTIC
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید