داستان آبیدیک

coop


فارسی

1 کشاورزی:: خانه یا قفس که در آن مرغ نگهداری می شود

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 عمومی:: مرغدان‌، (درقفس‌) محبوس‌، اغل‌ گوسفند، زندان‌، قفس‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see FLY THE COOP.

American Heritage Idioms

2 general:: coop sb/sth up [ M ] to keep someone or something in a closed space • I feel like I've been cooped up in this flat for days.

Cambridge-Phrasal Verbs


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code